امام صادق ع، بنیانگذار "تمدن ساز" (نهضت علمی "چرا و چرا و چرا ؟")
میلاد امام صادق ع _ مشهد_ ۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ارادت محضر دوستان مکرّم. میلاد مبارک رسول خدا و فرزندشان امام صادق(ع) را در این ایام تبریک عرض میکنم.
اگر اشتباه نکنم به جز امیرالمؤمنین(ع) از بقیه اهل بیت(ع) 60- 70 هزار حدیث اگر ما داشته باشیم بیش از نیمی از آنها از امام صادق(ع) است. یعنی شاید 38 هزار حدیث از امام صادق(ع) هست و این که شیعه جعفری و بنیانگذاری حوزههای علمیه به این شکل، دوره اصلی آن هم دوره انتقال بود. بنیامیه سقوط کرده و بنیعباس هم تازه آمده است و این فضایی که باز شد، هیچ یک از اهل بیت(ع) در این موقعیت نبودند و ایشان از این موقعیت در همه علوم استفاده کرده است. کسی در حوزه و غیر حوزه اینها را پی نگرفت. حالا من نمیگویم توی حوزههای علمیه الآن ما بیاییم فیزیک و شیمی و پزشکی و معماری بخوانیم. خب البته قبلاًها یکی بود دانشگاههای اسلامی اینطور نبود که یکی جداگانه تفسیر و حکمت بخواند و یکی جداگانه فیزیک و شیمی بخواند. حالا که متأسفانه به دلیل عقبماندگی تمدنی در این یکی دو قرن اخیر بخصوص کپیبرداری کردیم و تفکیک شد به غلط نامگذاری که آنها در حوزه علوم دینی و آنهایی که در دانشگاههای علوم غیر دینی است این تفکیک حتماً غلط است. اگر تفکیک دینی و غیر دینی هم داریم معیارش این نیست معیارش همین است که امام صادق(ع) مکرر بحث کردند. همین الان من تا آخرین سؤالاتی که در حوزه فلسفه تکنولوژی، صنعت، فلسفه علوم طبیعی، همین الآن در دنیا مطرح است کاملاً مسئله جدی، داغ و تازه است. آدم میبیند که در روایت امام صادق(ع) به وضوح دقیق، انگار که همان سؤال آنجا مطرح شده و ایشان دارد جواب میدهد ولی یک کرسی درس ما نداریم. فرض بفرمایید مثلاً توحید مفضّل، فلسفه فیزیک و شیمی، فلسفه صنعت و تکنولوژی، فلسفه علوم انسانی حالا وارد یک جزئیات و گزارههای علمی آن نشویم، مبانی اینها و نحوه ارتباط اینها با همدیگر را بگوییم و درست هم بگوییم و درست ترجمه کنیم، سوء تفاهم ایجاد نکنیم مراد امام(ع) را درست بفهمیم و درست منتقل کنیم. من بعضی از عبارات ایشان را در همین توحد مفضًل در بعضی از این سمینارهایی که آدمهای متخصص درجه یک در رشتههای علوم پایه بودند یا فیلسوف علم بودند یا در حوزه فلسفه تکنولوژی بحث کردند مطرح میکردم باور نمیکردند که این حرفها در 1400 قبل گفته شده، میگفتند همه این حرفها که به عنوان مدرنیته مطرح است همه اینها 200 سال است که بشر فهمیده اینها خودشان فهمیدند. میگویند اینها کجا مطرح بوده؟ میگوید اینها 1400 سال پیش این حرفها زده شده، راجع به هوا، راجع به آب، راجع فیزیولوژی بدن، راجع به گیاهشناسی، جانورشناسی، راجع به بیماریهای اعصاب و روان، راجع به انرژیهای نهفته در طبیعت که همه اینها در توحید مفضّل آمده است. ما یک کرسی درس نداریم که اینها بیایند و آشنا به این علوم طبیعی و تجربی هم دقیق باشند اینها را بدانند و اینها را درست تبیین کنند. اینها ارزش یک درس دارد؟ همین الآن دعوا سر فلسفه تکنولوژی در دنیاست، اصلاً تکنولوژی ذاتاً تجلّی اومانیزم سکولار است؟ یا این که نه، تقسیم به دینی و غیر دینی میشود؟ همین الآن یک بحث خیلی مهم در دنیاست، در غرب و در شرق مطرح است. نسبت علم و دین، نسبت لوگوس و میتوس، که آیا اینها اساطیر هستند یا عقلانیت است؟ نسبت علم و دین و اسمهای مختلف، همه اینها مطرح است و همه اینها را امام(ع) داشتند من همین الآن داشتم به این توحید مفضّل نگاه میکردم برای همین جلسه، دیدم چقدر این مطالب زنده هستند اکثر طلبههای ما یک بار این مطالب را درست از رو نخواندند که ایشان دارد راجع به چه چیزی میگوید؟ شیعه جعفری، حالا بحث سبک زندگی و فلسفه اخلاق و عقاید و سیاست و فراست امام صادق(ع) در حوزه سیاسی جدا. همین ایشان در توحید مفضل، هم روایت از ائمه داریم بخصوص از امام صادق(ع) به نحو همین مفضّل، روایتی داریم که من آوردم چند نکته از اینها را عرض کنم اگر بتوانیم اینها را منتقل کنیم منتهی به زبانی که اینها درست متوجه بشوند و سوء تفاهم نشود من میخواستم اختصاص بدهم نه تبرّک بلکه تعلّم. چون ما واقعاً احتیاج داریم اینها را دقیق با دقت و با ذرهبین نگاه کنیم. خود روش امام صادق(ع) را به روش سیاسی ملاحظه کنید یعنی هم هوشمندی سیاسی که امروز روحانیت ما لازم دارد و هم دقت علمی در این مباحث و پاسخگویی به مسائل. از یک طرف چون از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) منزلت دارد، از اصحاب خاص است، طوری که وکیل ایشان در کوفه بوده، امام(ع) در مدینه هستند و ایشان وکیل امام(ع) در عراق بودند و با نیروهای مرتبطی که مخفی بودند و ارتباط تشکیلاتی دارد از طرف امام اجازه دارد که پول و وجوهات بگیرد و صرف امام و محرومین و مبارزه و گسترش معرفت کند و اختلافات را حل کند. امام(ع) به او میگویند این وجوهات پیش شما باشد و هرجا اختلافاتی هست برو حل کن. در «اصول کافی» یک روایت زیبایی نقل شده در مورد مأموریتهایی که امام(ع) به مفضّل میدادند ما میگوییم ما اهل کوفه نیستیم، ولی مفضّل اهل کوفه است، از این جور آدمها هم داریم. امام صادق(ع) به مفضّل میگوید من دوستت دارم. ما آرزو داریم که یک حوزهای باشیم یک طلبههایی باشیم که امام صادق(ع) به ما بگوید دوستت دارم. به ایشان فرمودند دوستت دارم و هرکس هم با تو دوست است دوستش دارم. اگر آنچه که تو میدانستی بقیه دوستان ما میدانستند بینشان اختلاف نمیافتاد این اختلافات بخاطر جهل و حماقت دوستان و شیعیان ماست. شیعه نادان داریم. یا محمدبنسنان میگوید که خدمت موسیبنجعفر(ع) رسیدم فرزند ایشان علیبنموسیالرضا(ع) آنجا بود، موسیبنجعفر(ع) فرمودند که مفضّل دستیار ما و رفیق ما و انیس من بود دلم میخواهد تو هم برای ایشان یعنی علیبنموسیالرضا یک چنین نقشی را داشته باشی. یعنی حوزهای که دستیار اهل بیت(ع) است و فرمودند هرجا دیدید اختلاف نظری و اختلاف عملی، اختلاف مالی، سیاسی، بین اینها هست شما از طرف ما وکیل هستی و اجازه داری بروید اختلافات را حل کنید و فیصله بدهید. دعوا اگر سر پول و مال است، بیا این پول و وجوهات شرعی، من میدهم که اختلافات داخلی ما برطرف بشود و سر این چیزها با هم درگیر نشوند. این حد است. در حدی که وقتی اسماعیل فرزند امام صادق(ع) از دنیا میرود که خیلی عزای بزرگی بود بعضیها نمونه بداء میشمارند، میگویند قرار بود اسماعیل بعد از امام صادق(ع) به امامت برسد بعد که ایشان از دنیا میرود مفضّل این قدر برای امام صاق(ع) محترم است که میگویند این بخاطر مرگ اسماعیل من دِق نکند و یونسبنیعقوب را میفرستند که برو از طرف من به خاطر مرگ اسماعیل به مفضّل تسلیت بگو و به او بگو که مصیبت اسماعیل را خداوند بر ما آسان کرد ما صبر میکنیم تو هم صابر باش و خداوند چیز دیگری اراده فرمود و ما تسلیم امر خداییم. اسماعیل رفت. مثل این که امام(ره) گفت از الطاف خفیه بود، یک چنین تعبیری را امام صادق(ع) در مورد اسماعیل دارند. امام خمینی(ره) راجع به مرگ مصطفی گفت که از الطاف خفیه خداوند بود، حالا نمیخواهم مقایسه کنم ولی از این جهات، لطف خفی الهی بود. کسی میآید خدمت امام صادق(ع) و میگوید در کوفه ما میبینیم جریانهای مختلف فکری هستند. خیلی جالب است آن موقع رسانه نبوده حلقههای مختلف فکری زیادی در حوزههای مختلف بوده است. از علوم تجربی و فلسفی و حقوقی بحث میکردند تا اختلاف ادیان تا اختلافات داخلی شیعه. بعد میگوید آنجا ما با هم بحث میکنیم اینقدر اختلاف زیاد است که ما واقعاً به شک میافتیم که قضیه چیست؟ بعد میآییم پیش مفضّل که در کوفه هست چنان ایشان دقیق صحبت میکند که ما دلمان آرام میگیرد و فکرمان از اغتشاش بیرون میآید. امام صادق(ع) فرمودند بله مفضّل اینگونه است. یعنی یک چنین وظیفهای برای ما طلبهها تعریف شده است که در این طوفان تردید و شک و تشکیک به لحاظ نظری بتوانیم یک آرامشی به لحاظ نظری و ایمانی در جامعه ایجاد بشود. خب این یک طرف. یعنی میخواهم بگویم توقع امام صادق(ع) از ما توقع ایشان از هشام است، توقع ایشان از مفضّل است. تعابیری که در مورد آنها کردند به نظر من اگر ما اینها را جلوی چشممان داشته باشیم و توی حوزه به طلبهها آموزش بدهند اینطوری میشود. هشامبناحمد از اصحاب امام صادق(ع) است. امام صادق(ع) یا مشغول عبادت است یا مشغول تفکّر و آموزش است اگر این دو جا نیست دارد کار میکند. میگوید رفتم سر زمین، هوای گرم، سر ظهر، که مردم اغلب در خانههایشان هستند دیدم ایشان دارد کار میکند عرق میریزد این عملگرایی، آشنایی عملی با متن زندگی و اقتصاد، تولید. میگوید من توی ذهنم بود که بروم از ایشان در مورد مفضّل سؤال کننم. تا به ایشان رسیدم و هنوز هیچی نگفتم ایشان خودشان، قبل از این که من چیزی بگویم فرمودند که مفضّلبنعمر جوفی آدم خوب و درستی بود. من هنوز سؤال نکرده بودم ولی ایشان فهمیدند که من چه چیزی میخواهم بپرسم. این یک طرف.
از آن طرف هوشمندی سیاسی، سر مسائل سیاسی نباید کلاه سر آخوند برود باید تاکتیکهای دشمن را بشناسد و درست علاج کند از آن طرف ما چندتا روایت از امام صادق(ع) و اهل بیت(ع) داریم که علیه همین مفضّل است که این از ما نیست! این خیلی جالب است که من دیدم بعضی از آقایان تردید کردند و گفتند که مفضّل مشکل دارد! آدم این که میگویند ایشان دوّاب ائمه بوده، باب امام(ع) بوده، به لحاظ هم مادی هم علمی و هم محرم اسرارشان بوده، نخیر، یک آدم ضعیفالایمان فاسد مشکوکی است و تقیه از ائمه علیه او طعن در او رسیده، و نمیفهمند این قضیه مخفیکاری تقیه چیست. نیروهای اطلاعاتی رژیم بنیعباس دنبالش بودند هرکس به امام نزدیک بود میزدند. امام صادق(ع) برای این که به گوش ساواک حکومت و به گوش سرویس اطلاعاتی او برسد علیه چندتا از نزدیکترین شاگردان و یارانشان صحبت کردند که به گوش آنها برسد حالا به گوش بعضی از آقایان خود ما رسیده! احادیثی علیه بعضی از اصحاب از خودِ ائمه. بعضیها میگویند سندش درست است، باشد سندش درست، ولی این هم یک بُعد دیگر است به لحاظ سیاسی اینقدر پیچیده و تاکتیکی عمل کردن. همین فرزند زراهبناعین، جناب عبدالله، پیش امام صادق(ع) میآید و میگوید آقا از شما نقل میشود که علیه زراره حرف میزنید و میگویید زراره آدم نادرست است آدم درستی نیست. فرمودند به پدرت سلام من را برسان من چندجا علیه تو صحبت کردم بخاطر حفظ تو، برای این که هرکس به ما نزدیک باشد بیشتر هدف قرار میگیرد، لذا ما علیه هرکس حرف بزنیم اینها اطمینان خاطر پیدا میکنند خطر تهدیدش نمیکند به پدرت سلام برسان و بگو چیزهایی که علیهتان گفتم یک وقت ناراحت نشوی این جزو تاکتیک و مبارزه سیاسی است و داریم دستگاه اطلاعاتی رژیم را داریم فریب میدهیم چون تو را به ولایت ما شناختند خواستم در ظاهر تو را رد کنم که ضربه نخوری. حالا این توحید مفضّل را خواستم از شما بزرگواران خواهش کنم هم به اساتید معارفی که آنجا هستند منتقل بشود و هم در قالب یک حلقههای ثانوی، یک جوری این مفاهیم مثل توحید مفضّل را، منتهی به زبان دانشگاهی و درست که سوء تفاهم نشود به اینها درست منتقل کنیم. اصل قضیه را هم که دوستان بهتر از من میدانند که در کنار مسجدالحرام دو- سهتا از ایدئولوگهای ماتریالیست نشستند و دارند علیه خدا و دین و همه چیز حرف میزنند. مسلمانها را مسخره میکنند و دقیقاً ماتریالیستی، آخرین شبهاتی که همین الآن در حوزه فلسفه سکولار علم مطرح است همانها را دقیقاً گفتند و اصلاً هیچ چیز تازهای نیست اینهایی که میگویند شبهات جدید اغلب اینها در هزاره قبل مطرح بوده است. مثلاً امام صادق(ع) در همین توحید مفضّل به این مسئله میپردازند، مفضّل سؤال میکند که آقا این پیچیدگیهایی که شما میگویید در حیوانات، گیاهان و بدن انسان و... هست خب حالا ممکن است که فیلسوف ملحدی همه اینها را قبول دارد منتهی میگوید که چه ربطی به خدا دارد؟ این که چطوری عقل بدون عقل به خدا نمیرسد، عقل بدون علم هم – علم به معنی خاص عرض میکنم علم تجربی – عقل بدون علم هم در کلیات میماند و نمیتواند مشکلات زندگی را حل کند. این ترکیب عقل و علم است که هم یک فلسفه دینی و الهی برای علوم تجربی و طبیعی تدارک میبیند. اصلاً همین پرسشی که الآن مطرح است. درستترین پاسخ همین پاسخ ایشان است و الآن هم درستترین و شاید تنها پاسخ همین است. 4تا مقاله کار میکنند اما اینها باید توی متن بیاید و اهمیت درس خارج طهارت باید بیاید و بیش از آنها اینها باید بیاید بحث بشود، الآن مسئله اکثر جامعه اسلامی مسائل فروع دین نیست، مسئله اصول دین است، یک وقتی مسائل احکام اولویت اول بود که همه مسلمان بودند شما با این همه مکاتب غیر دینی و ضد دینی که مواجه نبودی، میگفتند خدا و پیامبر اینها را قبول نداریم، خیلی خب حالا چطوری وضو، غسل، معامله شخصی باشد، الآن این طوری نیست شما بهتر از من میدانید الآن تهدیدهای اصلی راجع به اصل دین است خود دین و هم اصول دین است، 80 درصد دعواها و بحثها سر اینهاست. 50تا درس خارج عقاید، کلام، اعتقادات با این فرض جدید مطرح است.
مفضّل آنجا ناراحت میشود با این رهبران ماتریالیست ابن ابیاعوجاج و آن عبداللهبنمقفّع درگیر میشود و بحث و جواب هست و بعد وسطهایش مغالطه میکنند عصبانی میشود صدایش بالا میرود - باز یک بُعد دیگر از شخصیت امام صادق که باید برای ما طلبهها و حوزههای علمیه الگو باشد- مفضّل صدایش را بالا میبرد طرف میگوید تو مطمئنی شاگرد جعفربنمحمد هستی؟ میگوید بله، نمیبینی که جوابت را دادم؟ گفت نه، ما با خودش تندتر از این حرفها را میگوییم اصل خداو دین و وحی را همه را رد میکنیم متلک هم میگوییم ایشان جواب ما را میدهد. تو چطوری شاگرد اویی؟ گفت جوابت را که دادم برای چه داری مغالطه میکنی، عصبانی میشود و پیش امام صادق(ع) میآید. قضیه توحید مفضّل این است، میآید میگوید این خبیثها آنجا نشستند خجالت نمیکشند توی خود مسجدالحرام نشستند علیه خدا و دین حرف میزنند، آدم بیاید توی مسجدالحرام بنشیند کفر بگوید؟ ماتریالیست، بعد هم نه یک بار و دوبار. بعد امام صادق(ع) بحث میکند و میگوید اینهایی که عین شتر دور این گِلها میچرخند تا کی میخواهند چیز کنند. امام صادق(ع) جواب میدهند و بعد میگویند من هم میخواهم بروم مثل اینها طواف کنم! من میروم طوافم را میکنم نمازم را میخوانم میآیم دوباره ادامه میدهیم! و اینقدر اثر گذاشتند، یک گفتگویی دارد که باید روی اینها کار بشود. امروز تحت عنوان آزادی بیان، آزادی عقیده، دموکراسی گفتگویی، هابرماس، این اسمهایی که میگویید همینهاست منتهی با مبانی درست. به نظرم عبدالله بن مقفّع است که به ابنابیاعوجاء میگوید و امام صادق(ع) را به او معرفی میکند و میگوید که من در این مسلمانها و علمایشان و آخوندهایشان – این حرف عبدالله مقفع است – میگوید من در کل اینها که میآیم و میروم حرف میزنم توی اینها ادم چیزفهم که هم اخلاق دارد و هم چیزی سرش میشود همین جعفربنمحمد است، راجع به هر چیزی بپرسی این بحث میکند. این هم یک وجه دیگر.
حوزه علمیه راجع به هرچه که به نحوی به دین در حوزه نظر و عمل مربوط است، باید در هر حوزهای صدها متخصص در سطح جهان داشته باشد با همه ایدئولوژیهای دینی و غیر دینی بحث کند. این که امام صادق(ع) شاگردانی دارند و حلقههای مختلف دارند و هرکس میآمد میپرسیدند سؤالت راجع به چه موضوعی است؟ چه رشته علمی؟ برو آن سمت با آن حلقه صحبت کن. بعد صدا میکردند و میگفتند این کافر مهمان توست، پذیراییاش در این دو – سه روزی که مدینه است با شماست، آبش، غذایش، مسکنش، احترامش و همه چیزش، و سؤالاتش راجع به بحث رشته مباحث طبیعی است، فلانی راجع به مسائل حقوقی فقهی است، آن یکی راجع به مسائل شیمی است. خب امام صادق(ع) راجع به موسیقی، راجع به فلسفهع راجع به فیزیک، شیمی، راجع به خلأ بحث کردند راجع به فقه و اصول هم بحث کردند. پدر همه مذاهب اهل سنت، چهار مذهب اصلیشان که دوتایشان شاگرد مستقیم امام صادق(ع) هستند دوتا هم شاگرد با واسطه هستند یعنی در واقع فقه همه مذاهب اسلامی به ایشان بر میگردد. این جامعیت که ایشان، ابوحنیفه میگوید خلیفه گفت 40تا سوال سخت تعیین کن، طوری که میخواهم خرابش کنیم چون اینها را که ما از لحاظ سیاسی کنار زدیم حالا دوتا ادعای دیگر دارند، سیاسی را که از اینها گرفتیم ولی یکی مرجعیت علمی و یکی هم مرجعیت اخلاقی و معنوی مانده، مرجعیت علمی او را بزنیم. ابوحنیفه میگوید که خلیفه من را مأمور کرد، گفت میروی سختترین سؤالاتی که یقین داری کسی نمیتواند جواب بدهد پیدا میکنی، میگوید رفتم 40تا سؤال و پرسش در مباحث حقوقی و فقهی پیدا کردم که بعضیهایش را خودم نمیدانستم و مطمئن بودم کسی جواب اینها را نمیداند.
باز یک وجه دیگر، ما در دانشگاه و در جهان امروز و در رسانهها ما باید به این سمت برویم. در درس معارف و درس دین در دانشگاهها و خود حوزهها. ابوحنیفه میگوید که اولاً اینقدر ایشان با محبّت با من برخورد کرد، خلیفه خواست من را در یکی از جلسات به ایشان معرفی کند امام صادق(ع) فرمودند بله ایشان را میشناسم. بعد میگوید من رفتم امام صادق(ع) به احترام من بلند شد، متکا گذاشت که من به متکا تکیه بدهم و نشست و حرف زد. همینطور که عبارات صریحی هم درباره دیدگاههای ایشان دارد در عین حال اینطوری. بعد میگوید من هر سؤالی را که مطرح کردم ایشان نظر مکاتب مختلف فقهی را راجع به آن سؤال اول گفت. گفت خب این سؤال شما حلقه عراق، مکتب فقهی بصره این را میگوید، بغداد این را میگوید، حجاز این را میگوید، و... نظر ما هم این است. خب این جامعیت دارد. ما الآن کجا داریم؟ شهید اول و شهید ثانی قرنها قبل، فقه تطبیقی میگفتند هردویشان هم توسط حکومت شهید شدند ولی سنیها میخواستند احکام دینشان را بپرسند میآمدند از ایشان میپرسیدند. الآن در کل حوزههای ما یک درس خارج فقهی که تطبیقی، مقارن این برای این مذاهب را بگویی اصلاً داریم؟ خب این شهید اول، شهید ثانی، شهدای این مسلک، اینها درسش این بوده، هر نظر فقهی را مطرح میکرده، مرحوم شهید اول، شهید ثانی، هر دویشان اینطوری بودند به چندین مذهب سنی و شیعه، نظر همه را میگفتند. سنی میآمده میگفته که من شافعی هستم فتوای شرعی ما در این قضیه چه میشود؟ از آخوند شیعه میپرسیده، خب این اِشراف است چون اینها شاگردان امام صادق(ع) هستند. بعد عبداللهمقفع میگوید توی اینها فقط همین است من هر وقت با او صحبت کردم چیز یاد گرفتم همیشه هم بدون این که به روی خودم یاورم و حرفم را صریح پس بگیرم ولی عملاً فهمیدم به بنبست رسیدم. ابیاعوجاء میگوید مثل این که خوب حال تو را گرفته، مرعوبت کرده، گفت نه، مجذوبش هستم، گفت حالا من میروم ببینم این کیست که اینقدر تو از او تعریف میکنی؟ گفت برو ولی مواظب باش دوتا توصیه میکنم، این خیلی جالب است اینها مثل "مارکس" و "لنین" آن موقع بودند آدمهای معمولی نبودند. ایدئولوگهای درجه یک ماتریالیسم بودند. میگوید ولی دوتا توصیه به تو میکنم 1) هر حرفی که میخواهی بزنی قبل از آن دو – سه دور توی دهانت بچرخان بعد بگو چون هر کلامی که از زبان تو بیرون بیاید بعداً پاگیرت میشود. ایشان روی جزئیات حرفها دقیق است. 2) این که قول بده از این جلسه که برمیگردی شیفته این آدم نشوی، این را به من قول بده! گفت مثل این که خیلی حسابت را رسیده و تو را مرعوب کرده – به قول ما مشهدیها دمبرقت را کوبیده – ابنابیالاعوجاء رفت وقتی برگشت یک آدم دیگری برگشت. گفت که تو گفتی هیچ کس توی اینها آدم نیست الا این، این هم آدم نیست. گفت چطور؟ گفت اینها همانی است که اینها میگویند فرشته است؟ اگر فرشته هست این است، گفت تسلط او به همه مطالب عالی بود، من تا توی هر موضوعی الف میگفتم این تا آخر مطالب همه چیز را میدانست دیدگاههای مختلف را میگفت و بعد رد میکرد و بعد نظر من را میگفت. از نظر اخلاق و ادب انسانیت او بینظیر بود. یعنی فردایش که آمده با ابنمقفع دوباره جلسه داشته ابنابیالاعوجاء میگوید من دیشب تا صبح خوابم نبرد از بس به این آدم فکر کردم به اخلاقش و به عمق مطالب این آدم. خب حالا حرفهایی که اینجا زده – خب شما میدانید این حرفها را دانشجویان ما نمیدانند اساتید هم نمیدانند اکثر طلبههای ما هم نمیدانند چه باید بگویند و چه کسی باید اینها را بگوید؟ اینها برای تاریخ است؟ - فلسفه علوم تجربی و فلسفه علوم انسانی در اینجا آمده، فلسفه تکنولوژی اینجا آمده، بلد نیستیم اینها را با مسائل امروز ارتباط بدهیم. امام(ع) چهار جلسه درسی یک ترم هم نمیشود چهار جلسه درسی، چهار نوبت در چهار موضوع صحبت کرده است، یک جلسه راجع به انسان، بدن انسان، اعصاب و روان انسان، یک جلسه راجع به جانورشناسی، یک جلسه راجع به طبیعت و گیاهان، یک جلسه هم راجع به کنش و واکنش روحی و فکری با مصیبتها و مشکلات اجتماعی، که به یک معنا میشود گفت در حوزه روانشناسی و تعلیم و تربیت است. شرح و ترجمه من دیدم عربی و فارسی نوشتند ولی هیچ کدام اینها را ندیدم که درست اینها را بشکافند و بتوانند تحلیل بکنند. شما ببینید فقط به فهرست این نگاه کنید. راجع به شکلگیری جهان، فلسفه طبیعت و نظام طبیعت، جنینشناسی، اینها میگویند علوم جدید، علوم تجربی برای دوران مدرنیته بعد از رنسانس است، همهاش اینها دروغ است برای اروپا اینها علوم جدید بود ولی برای جهان اسلام نه. شروع این دانشگاههای مدرن و علوم جدید و علوم تجربی همه با امام صادق(ع) است. حالا میگویند پدر شیمی جدید جابرنحیان شاگرد امام صادق(ع) است، فقط این نیست، با این که در آن تقیههای سیاسی چند بار بازداشت، چند بار تبعید شدند، چند بار حکومت به خانه امام صادق(ع) حمله کرده و خانه را آتش زدند، اتفاقاتی که افتاده، مسائل سیاسی همه به کنار. خب حوزه ما باید به امام صادق(ع) اینطوری بپردازد، خروجی حوزه آخوندی باشد که به لحاظ زهد و تقوا در این مسیر باشد که همه بگویند... رهبران همه مذاهب اسلامی میگویند عابدتر و زاهدتر و باتقواتر از جعفربنمحمد ما ندیدیم. خب این خیلی مهم است رهبران مذاهب اهل سنت این را دارند میگویند، ابوحنیفه دارد میگوید، مالک رهبر مالکیها میگوید که ما آدم به این خوبی، به این درستی، به این مُلایی، به این تقوا، به این عبادت، هوشمندی سیاسی داشته و در جریانها و جناحها کلاه سرش نرود، در مسائل فکری حضور قوی داشته باشد. حالا ببینید راجع به جنینشناسی، رحم و مسئله مطالعه دقیق تجربی اما توحیدی، نه تجربی سکولار، مسئله تولید و تولّد انسان. چگونگی تولد کودک، تغذیه، علم تغذیه، رشد دندان، الهیات جنینشناسی، بدنشناسی، بلوغ، چرا صورت مردان مو دارد و صورت زنان ندارد؟ چرا انسان باهوش و بااندیشه به دنیا میآید؟ چرا فرزند انسان تقریباً عاجزترین فرزند بین بقیه حیوانات است؟ حیوانات دیگر معمولاً بچهشان تا به دنیا میآید سریع بلند میشود، بچه کوچک لاکپشت اصلاً هیچ کس هم نیست ولی خودش راه دریا را میفهمد میرود یعنی خودش که نمیفهمد خدا دارد هدایتش میکند. بچه آدم همینجا که میگذارند کنارش آب و شیر هم باشد همانجا میمیرد! چرا دست انسان با دست حیوانات دیگر متفاوت است؟ آخه هیچ وقت در دنیا این سؤالات مطرح نبوده، طرح این سؤالات، جهت دادن به علم، جهت دادن به جهان اسلام که از موضع دینی و توحیدی سراغ تجربه و علوم تجربی بروید و جزئیات مسائل را با آزمایش و فکر و تأمل بدانید. گریه کودک، که چرا بچه گریه میکند و چرا یک گریههایی را باید بکند؟ چرا بعضی از گریهها مفید است؟ راجع به مسئله جنسیت، چرا زن و مرد بدنشان تفاوتهایی دارد بروید دقت کنید چرا؟ در مسئله تولید مثل. اعضای بدن هر کدام چه کارکرد و چه حکمتی دارند؟ پاسخ به ماتریالیستها و طبیعیون در اینجا که اینها چه ربطی به باطن عالم دارد؟ مسئله شناخت گوارش در بشر. آن موقع اینها اصلاً در دنیا مطرح نبود، اصلاً نمیدانستند و خیلیهایش هم تا همین الآن هنوز اصلاً مسئله نشده است، اگر متخصصین درجه یک، نوابغ بزرگی در حوزه همین فیزیک و شیمی، علوم طبیعی، بیولوژی باشند و این را دقیق بخوانند از توی این هنوز برای کشفیات جدید الهام میگیرند. چون یک چیزهایی اینجا گفته شده که هزار هزار سال بعد، مثلاً در همین صد سال پیش کشف شده و فهمیدند. ایشان آن موقع دارد اینها را میگوید. من نمیدانم انگارجهان اسلام فلج شده و اصلاً اینها را کار نمیکند. مسجد مدینه که اولین و بزرگترین دانشگاه است که حداقل میگویند 4 هزار شاگرد داشته، اینقدر ریز راجع به مسائل کار میکردند. مسئله هضم غذا، خونسازی در بدن، مسئله جریان خون در بدن. شما میدانید الآن مسئله جریان خون در بدن را میگویند قرن 17 و 18 پروفسور "هاروی"، پزشک دربار شاه انگلیس این کشف کرده است. اولاً که قرنها قبل از او، امثال "ابننفیس" گفتند و قرنها قبل از آنها امام صادق(ع) راجع به جریان خون در بدن صحبت کرده است. در همین 200- 300 سال اخیر، در همین چند اخیر اصلاً بشر نمیدانسته که خون در بدن چطوری حرکت میکند و چرا حرکت میکند؟ امام صادق(ع) میفرماید بروید مطالعه و بررسی کنید من سر نخ به شما میدهم. رشد بدن در رحم چطوری شروع میشود؟ و بیرون؟ خب اینها یعنی آناتومی و فیزیولوژی بدن، ایستادن و نشستن، استخوانبندی بدن، شناخت استخوان و اسکلت بدن، وجه تمایز اسکلت انسان با بقیه موجودات، چرا فقط انسان است که حواس پنجگانه به این شکل مدیریت شده با هم عمل میکنند؟ مسئله علوم حسی و تجربی، 5 نوع محسوس،5 نوع معرفت. ترکیبات اینها چطوری با هم صورت میگیرد؟ اسرار علوم حسی و تجربی؟ چرا یک عدهای چشم و گوش ندارند و نداشته باشند؟ پاسخ اخلاقی و کلامی آن چیست؟ چرا یک عدهای بدون عقل به دنیا میآیند؟ چرا بعضی از اعضاء در بدن انسان مثل چشم و گوش دوتاست و بعضیها تک است؟ چرا دوتا سر نداشته باشیم؟ اصلاً امام صادق(ع) آموزش میدهد که شروع کنید به طراحی یک سلسله چرا و چرا و چرا؟ علم با چرا شروع میشود. اینها همین الآن هم که بحث میکنند و میگویند علم سکولار است برای این که علم جدید چرامحور است ولی عالم سنّت چرا ندارد! میگویند همینی که هست! سؤال نمیکنند. خب امام صادق(ع) در منطق شما سنتی است یا پست مدرن است؟ هزاره قبل است. مدام دارد سؤال میکند، اصلاً این رساله توحید مفضّل در بعضی از تعابیر، قدمای ما رجالیون اسم آن را رساله فَکِّر گذاشتهاند، چون امام صادق(ع) مدام میگوید «فَکِّر یا مفضّل» بیندیش، بیندیش، مدام دعوت به تفکّر، اندیشه، مطالعه، تحلیل. مدام امام صادق(ع) سؤال میکند که چرا بدن اینطوری است؟ همینطوری؟ بپرسید و روی همه چیز چرا بگذارید؟ روی همه واقعیات علامت سؤال بگذارید. این چیزی که ساختند که نیوتن زیر درخت سیب افتاد گفت چرا سیب افتاد، چرا بالا نرفت؟ پس جاذبه هست. که اصلاً اصل آن دروغ است، جاذبه قرنها قبل در آثار فیزیکدانان و طبیعیدانان مسلمان هست. خود بوعلی در هزار سال پیش، ببینید ابوریحان راجع به اینها چه میگوید؟ اینها این حرفها دروغ میگویند ولی اصل این مسئله خب امام صادق(ع) میفرماید راجع به همه چیز چرا بگویید. میگوید ملخ این طوری است، پرسیدید چرا ملخ این کارها را چرا میکند؟ زنبور، پشه، مگس، جانورشناسی. راجع به منافع مختلف، راجع به دستگاه صوتی، چرا اینطوری است؟ اولاً میگویند اینطوری است بروید مطالعه کنید، مسئله شُش، تنفّس، صوت، امام صادق(ع) میپرسند آیا در خلأ صدا منتقل میشود؟ اگر هوا نبود صدا منتقل میشد؟ خب اینها آخرین بحثها در این حوزههاست، بعضی از این جملهها و گزارهها انقلاب در فیزیک بوده است نظریه امواج در فیزیک، و نظریههای مختلف در باب نور و نورشناسی، این جملههایی که از امام صادق(ع) است اینها انقلاب علمی است. در غرب میگویند 200- 300 سال پیش در غرب فلانی این را گفت، یک جمله گفته! مثلاً این که نور، اینها خیال میکنند از چشم به اشیاء میرسد امام صادق(ع) صریح دارد میگوید این نور چیست و چشم چیست و مسئله نظریه نور، اصلاً اینها را در دانشگاههای ما هیچ کس بحث نکرده است، در کتابهای درسی هم میگویند نظریه فلان برای فلانی در اروپا برای قرن 19 است، قرن 18 است. میخواهم بگویم همین را دانشگاهها و حوزههای ما، طلبههای ما باید یک دوره این رساله توحید مفضّل را درست آموزش ببینیم، نگاهشان به علم به مسائل، هیئتشناسیشان، ماوراء طبیعتشناسیشان، تفاوت میکند. راجع به مغز و جمجمه بحث میکند که مغز از چه تشکیل شده و چرا مثل یک کلاهخود در جمجمه حفاظت میشود. راجع به پلک چشم، چشمشناسی و چشمپزشکی. راجع به قلب، راجع به نای و مری، منافذ خروجی بدن که مواد زائد از آن خارج میشود. معده و دستگاه گوارش، راجع به کبد، مسئله تسویه خون در بدن. اینها الآن برای ما و شما عادی است، آن موقع این سؤالها و این دعوتها مطرح نبوده است. مغز، خون، ناخن. چرا مو و ناخن رشد میکند ولی درد نمیگیرد؟ نباید احساس داشته باشد. راجع به ران. نشیمنگاه، خروجی بدن، راجع به آلات جنسی مرد و زن و حکمت اینها که چطوری نطفه ساخته میشود؟ از بدن مرد چطوری به بدن زن منتقل شود و چطوری آنجا در بدن زن انسان خلق بشود و همه اینها را امام صادق(ع) به الهیات ربط میدهند. یعنی هر بندی را که میگویند به لحاظ تجربی و طبیعی توضیح میدهند و مدام چرا و چرا میگویند، فکِّر، فَکِر، تجربه کن بیندیش، آخر هر بند بُعد الهیاتی آن را میگویند. میفرماید اولاً به لحاظ علم تجربی اینها را بفهمید بعد هم عقلت را بکار بینداز با علم تجربی بگو چه اتفاقاتی میافتد و چگونه؟ با علم تجربی این را بفهم، بعد با عقل بپرس چرا؟ چرایش با الهیات است. چرا مذکر و مؤنث... ارتباط قلب و ریه؟ دندانها چه اینطوریاند و اینطوری چیده شدند؟ رابطه لب و دندان؟ آن موقعی ظاهراً ماتریالیست رسالهای نوشته بودند که این که میگویند دنیا حساب و کتاب دارد و هر چیزی جای خودش معنا دارد همین مهوی ظهار و حکمت موی زیر بغل چیست؟ شما که میگویید خدا هست و حساب و کتاب دارد همین موی زیر بغل فایدهاش چیست؟ مثل این قبل از انقلاب، من یادم هست آن موقع یک چیزی نوشته بودند که این که میگویید همه چیز یک حکمتی دارد حکمت ناف چیست؟ یا در مورد زن و مرد میگفتند زن با سینهاش به بچهاش شیر میدهد ولی مردها چیست؟ این سؤالها را مطرح میکردند، من یادم هست آن زمان یک مقالهای نوشته بودند که کی میگوید خلقت حکمت دارد؟ حساب و کتاب دارد و غایت دارد؟ کو کجایش حکمت دارد؟! مگر هر چیزی را که تو نمیدانی نیست؟ در عمر طبیعی خود من که 50 و چندسالمه دو روی سکه را دیدم، هم آنها که از موضع غیر دینی میگفتند حالا متخصص ملحد میآید میگوید اینها معنادار است و همه اینها حساب و کتاب دارد، هم چیز معنی دارد. امام صادق(ع) میگویند شما این ریه را، غیر از مسائل تنفسی، شُشتان را حواستان نیست که این چقدر فواید جنبی دارد. مثلاً برای تهویه بدن، این قلب و این موتور طوری دارد کار میکند که این بدن را سراپا نگه میدارد و سلولها را تغذیه میکند، مسئله تولید خون و مدیریت خون در بدن، بعد تسویه خون، کبد، قلب، اینها کجا مطرح بود؟ تا قرن 19 اروپا اصلاً بیمارستان نداشته! بروید در تاریخ ببینید که بیمارستانهایش چه چیزهای مزخرفی بوده، بیمارستانهای خوب در جهان اسلام بوده است. هزار و چندصد سال پیش که اصلاً کتاب و پزشکی و بیمارستان و این حرفها نبوده، میگویند اگر این تنفس و تهویه در داخل بدن نباشد خیلی از مسئله تنفس و اکسیژنرسانی به قلب، دما و حرات، منهدم میشد و از کار میافتاد! این استخوان بندیها را امام صادق(ع) توضیح میدهد که یک سپر حفاظتی برای قلب از چهار طرف ایجاد شده، در عین حال قلب باید آنجا آزاد باشد تا بتواند کار کند. چطوری باشد که هم آزاد باشد هم کاملاً از چند طرف کنترل بشود؟ مغز در این کلاهکاسکت این جمجمه چطوری دارد حفاظت میشود؟ گوش را میگویند چرا پیچیده است و دالان میشود، اگر این مستقیم بود صوت میآمد پردههای گوش چه میشد! یا امواج با پرده گوش چه میکرد. یک چیزهای عجیبی که همین الآنش ما در دانشگاههای خودمان و در دانشگاههای دنیا، همین دانشگاه پزشکی، بهداشت، باید بنشینند راجع به اینها کرسیهای نظریهپردازی بگذارند. بعد ایشان همه اینها را به الهیات مربوط میکند. آنجا یک کسی از ماتریالیستها به امام(ع) نامه نوشتند مثل این مانویها بودند یک عده از جریانهای مانوی که در ایران طرفدار مانی بودند مقالهای نوشته بودند به حساب شبهات آن موقع، به اصطلاح مجلات ماتریالیستی آن موقع مینوشتند، امام صادق(ع) آنجا جواب اینها را میدهند. یکی گفته بوده که همین موی زیر بغل چیست که میگویید دنیا حکمت دارد؟ یا موی ظِهار چیست؟ یکی گفته که اگر واقعاً خدایی هست این مشکلاتی که داخل شکم پیش میآید نمیشد خداوند یک زیپی دگمهای یک جوری باز و بسته میشد که راحت بشود کار کرد؟ که الآن هیچ کس نمیداند شکم چیست و چه خبر است؟ و برای یک درد مجبور بشوی شکم را پاره کنی. این را مقاله نوشته بودند که امام صادق(ع) به این جواب میدهند که اگر این زیپ بود یا دگمه بود این مایعاتی که داخل بدن و این اتفاقاتی که داخل بدن است رابطهاش با بیرون، یعنی وارد جزئیات شدند، هم بحث تجربی و هم بحث الهیاتی. فیزیک و متافیزیک را با هم دارند میگویند، مُلک و ملکوت را دارند با هم گره میزنند و کاملاً علمی. راجع به اسرار خوابیدن، چه میشود که میخوابی؟ اسرار خوردن؟ میل به غذا که پیدا میشود و چرا؟ چرا میل جنسی در انسان بیدار میشود و اگر نبود چه میشد؟ مثلاً امام صادق(ع) میگوید اگر میل جنسی و شهوت نبود انسان تولید نمیشد، این کارهایی که مرد و زن برای تولید فرزند میکنند اگر شهوت نبود هرگز این کارها را نمیکردند! این لذتی که خدا گذاشته این کار را میکند و الا نمیکند. اگر لذت یک خندیدن بچه نبود مادر آن همه زحمت برای بچه میکشید؟ بعد مدفوعات بچه را پاک میکند و میگوید بهبه الهی قربانش بروم! خب این جاذبهای است که خداوند گذاشته است. امام صادق(ع) میفرماید چطور اینها را نمیفهمید؟ چطوری است که هر بخشی از بدن و حتی احساسات، امام(ع) راجع به احساسات صحبت میکند همه احساساتتان، هم بدنتان، هر کدام از اینها با بیرون یک ارتباط منطقی دارد با همدیگر ارتباط و انسجام دارند و معلوم است که همه اینها برای یک کاری و یک چیزی است و همه اینها غایت دارد. چطور این مبدأ و غایت را نمیفهمید؟ میپرسند چرا بدن از یک وقتی شروع میکند به رشد و یک وقتی رشد متوقف میشود، اصلاً چرا رشد متوقف میشود؟ چرا رشد این چشم با این چشم باید با هم هماهنگ پیش برود؟ این ارتباطات، این توازنها را یکی یکی امام صادق(ع) سر نخ میدهند و وارد جزئیات میشوند و برای هر کدام چندتا مثال میزنند، خودشان هم میفرمایند من اگر بخواهم وارد همه مسائل بشوم که تمام نمیشود برای هر کدام سر نخ میدهم. برای نیروهای درونی و احساسات درونی، کینه، یأس، حتی راجع به فراموشی و فواید فراموشی. شما الآن میدانید یک رشتههای خیلی مهمی در حافظهشناسی و علمالذهن، ذهنشناسی مطرح است، فلسفه ذهن. همین تعابیر امام صادق(ع) را کسی نیامده ارتباط بدهد با پرسشهای اصلی در حوزه فلسفه ذهن و مسئله حافظه. میگویند چرا انسان شرم میکند؟ مفهوم شرم در انسان. و این که در اغلب حیوانات شرم مطرح نیست. و هیچ کدام به معنی انسانی شرم در آن نیست، چرا در حیوانات شرم نیست ولی در او هست؟ مو در بدن کجاها میروید و کجا نروید؟ سؤال میکند اگر میخواست روی زبانت یا کف دستتان یا توی چشمتان مو درمیآمد چه میشد؟ برای چی آنجا مو در نمیآید؟ چرا مو یک جایی متوقف میشود و یک جا نمیشود؟ مدام میگویند تحقیق کن، سؤال کن، تجربه کن، آزمایش کن و بعد از حکمت آن بپرس چرا. راجع به نعمت فراموشی، راجع به این که چرا انسان میتواند بیندیشد و بنویسد؟ مسئله قدرت نوشتن، انتقال فرهنگ از نسلی به نسلی. چرا انسان نباید بداند که چقدر زندگی میکند یک علم و آگاهیهایی هست که برای انسان مفید نیست مضرّ است. عده خاصی میتوانند تحمل کنند اغلب بشریت، 5/99 درصدشان اگر بدانند که چه زمانی میمیرند دیگر درست زندگی نمیکنند چرا خداوند زمان مرگ را از شما پوشانده است؟ راجع به آب؟ راجع به نان؟ راجع به این که پرندهها و حیوانات اینها خیلی شبیه هم هستند ولی انسانها نیست؟ فلسفهای دارد، این مسئله شکلشناسی و قیافهشناسی. راه رفتن و حرکت برای انسان، مسئله حرکتشناسی و فیزیولوژی حرکت. جلسه اول راجع به انسان بحث میکنند، جلسه دومشان راجع به حیوانات است، چرا حیوانات گوشتخوار باید باشند؟ چرا بچه حیوانات از همان اول مستقل میشوند؟ پای حیوانات مختلف را تحلیل میکنند که چرا پاهایشان اینطوری است؟ فرقش با پای انسان، حیوان چطوری حرکت میکند؟ چرا خداوند بعضی از حیوانات را اهلی و قابل اهلی شدن آفرید ولی بعضیها را کاری کرد که به راحتی اهلی بشوند؟ طبقهبندی حیوانات در باب نسبتشان در باب نیازهای انسان. چرا درّندهها اینطوریاند؟ خزندهها آنطوریاند؟ پرندهها اینطوریاند؟ آبزیان اینجوریاند؟ اینهایی که میگویند علم سکولار علم تجربه و آزمایش و پرسش است چون در عالم سنت اینها نبوده، فقط راجع به الهیات و فلسفه بحث میکردند خب اینها دروغ است. میشود نتیجه گرفت که ما در این حوزهها کمکاری کردیم.
راجع به حیوانات، راجع به سگ. امام صادق(ع) راجع مزایای سگ، این سگ چه حیوان مفیدی است. حالا اینها راجع به سگ تبلیغات میکنند که اسلام سگ را نجس میداند، خب بله، نجس میداند یعنی قاطی نشو، با سگ توی رختخواب نرو، نگفتند که سگ حیوان بدی است. امام صادق(ع) راجع به سگ، چه توصیفهایی میکنند که خداوند در این سگ چه شاهکارهایی گذاشته است، چقدر این حیوان باوفاست، چقدر سگ مدافع انسان است، چقدر با انسان انس میگیرند و لذا میگویند مراقب باشید که زیادی انس نگیرید، رابطه انسان و انسان، تبدیل به رابطه انسان و سگ نشود، سگها جای آدمها را نگیرند. اینقدر این حیوان دوستداشتنی و مفید است ولی با او قاطی نشوید. راجع به فیل و خرطوم، که عربها به آن صورت فیل ندیده بودند. راجع به شرمگاه حیوانات ماده، راجع به میمون و انواع ردههای حیوانات و میمونها. شباهت میمون با انسان، تفاوت میمون با انسان که اگر یک کسی این تعبیر امام صادق(ع) را بررسی کند راجع به این قضیه داروینیزم دقیقاً نکتهاش را میفهمد. چرا حیوانات جسمشان پوشیده از پشم و مو هست و چرا پاهای عقب و جلوی حیوانات متفاوت است. خب امام الهایت و اخلاق و توحید و آخرت چرا میآید اینها را مطرح میکند که پای جلو و عقب حیوانات با هم فرق میکند، پای این حیوان با آن حیوان فرق میکند بروید بررسی کنید.
یک تعبیر دیگر در حوزه روانشناسی حیوانات، - حالا اگر این تعبیر درست باشد – رفتارشناسی حیوانات! چرا در وقتی که احساس مرگ میکنند خودشان را پنهان میکنند و توی خلوت میروند. خیلی از حیوانات اینطوری هستند. قوی تنها وقتی میخواهد بمیرد توی یک گوشهای میرود که تنها بمیرد! میفهمند دارند میمیرند از جمع فاصله میگیرند میروند پنهان میشوند که در خلوت بمیرند. یعنی بروید روی رفتار حیوانات مطالعه کنید، رفتارشناسی حیوانات. خب بعضی از دانشمندان را میبینید که 30 سال است که فقط دارد روی قورباغه مطالعه میکند که دیگر خودش شکل قورباغه شده است. بعد بچهای که آمده و بچهاش هم که درس خوانده میگوید همین را ادامه بده. امام صادق(ع) دارند میگویند بروید سالها و دههها غیر از مسئله انسان، بروید روی رفتار حیوانات مطالعه کنید. راز هوش حیوانات. امام صادق(ع) میفرماید بروید ضریب هوشی حیوانات را با هم مقایسه کنید میگویند دلفین، اسم دلفین را میآورند خیلی جالب است، همین الآن هم میگویند هوشمندترین حیوانات از جمله دلفین است. اینها را حالا فهمیدند. چرا ضریب هوشی بز کوهی با بزهای خانگی فرق میکند؟ ضریب هوشی روباه با حیوانات دیگر. راجع به افعی، راجع به مارها میگویند، راجع به ابر و بارش باران، راجع به مورچه، عنکبوت، مگس، اصلاً چرا پرنده آفریده شده و پرنده برای چیست؟ فلسفه وجودی پرنده، تخمگذاری پرندگان، میفرماید بروید راجع به جزئیات تخمگذاری پرندگان مطالعه کنید و چه تدابیری در آن هست، چینهدان پرنده، تغذیه پرندگان، چرا رنگ پرندگان با هم فرق میکند؟ تنوع رنگ. چرا بعضی از پرندگان پایشان دراز است بعضیها کوتاه است. امام صادق(ع) راجع به نحوه تغذیه جغذ اینجا سؤال طرح میکند و میگوید بروید راجع به جغد مطالعه کنید. راجع به شبپره، راجع به زنبور عسل، خانهسازی زنبور عسل، میگوید بروید روی معماری و شهرسازی زنبور عسل مطالعه کنید. تولید عسل، ملخ، حیوانی ضعیف و قوی. چرا؟ میگویند ملخ از یک ابعاد حیوان کاملاً آسیبپذیر است و از یک طرف دیگر قوی هستند، این ملخهایی که توی بیابان میگیرید بروید راجع به آن مطالعه کنید، ملخشناسی. مسئله سیل ملخ، قضیه هجوم ملخها چیست؟ فواید آن چیست؟ ضرر آن چیست؟ آفرینش ماهیها در اقیانونسها. میگوید میدانید چقدر انواع ماهیها هست و چرا اینها متفاوت هستند و چرا نسل ماهی اینقدر کثرت دارد و تولید مثل ماهی اینقدر وسیع است و باید باشد؟ یک جلسه راجع به حیوانات گذاشتند.
یک جلسه دیگر راجع به طبیعت و زمین بحث میکنند، زمینشناسی و معدنشناسی. راجع به رنگ آسمان، اسرار رنگ در آسمان. طیف رنگها، راجع به طلوع و غروب خورشید. راجع به این که این 4 فصل چه فوایدی دارد و اگر نبود چه میشد؟ چطوری میشود از روی مسیر حرکت ستارگان و موقعیتهای مختلف خورشید زمان و فصل را ریخت و برای زندگیتان برنامهریزی و زمانبندی کنید. وجه ماههای قمری چیست؟ این را چون احتمال میدهم وقت نکنید بروید بخوانید اقلاً تیتر و فهرستش را بگویم. شما همه اینها را خواندید و دیدید؟ اینها خیلی مهم است. جدا از خود گزاره، فلسفه این حرفها، چه زمانی گفته شده؟ با چه کسی گفته شده؟ و این که علم دینی به یک معنا ورود و خروج و رویکردتان به اینها چه باشد؟
انواع ستارگان، فواید هر کدام؟ بروج مختلف، مدار سیّارات، اندازه شب و روز چرا کوتاه و بلند میشود؟ فواید گرما و فواید سرما، باد، صوت، هوا، شکل زمین، چرا آب باید زیاد باشد و فواید آن چیست؟ چرا هوا باید مجانی باشد؟ و زیاد باشد؟ فواید آن چیست؟ آلودگی هوا؟ آتش؟ این خیلی جالب است یک جایی تعبیر میکنند که آتش در درون همه اجسام ذخیره شده است. این همین انرژی هستهای است. ایشان میگویند در تمام اجسام به یک نحوی، نیروی آتش در آنها ذخیره شده و هست. خب امام(ع) یک جایی نشستند آب دارد رد میشود میفرمایند میدانید از توی همین آب میشود آتش بیرون آورد؟ طرف میگوید اگر شما میگویید حتماً میشود. امام هاد(ع) با اصحاب کنار آتش نشستند دارند صحبت میکنند طرف به ستارهها و سیارهها نگاه میکند، امام(ع) میفرمایند که با همین آهن و با همین حدید میشود بالا رفت! ولی کسی اینها را پیگیری نمیکند و نکرد. راجع به باران، آلودگی هوا، صافی هوا، چرا هوا باید حالات متعدد و متفاوت داشته باشد؟ کوهها اگر نباشند چه میشود؟ ارتفاع کوهها حساب شده است، تأثیر دارد، معدنشناسی، رابطه با معادن، گیاهان، چرا حبوبات باید زیاد باشند، چرا دانههای حبوبات پوشیده است؟ درختان و گیاهان برای چه؟ وصف برگ، راجع به برگشناسی. راجع به هسته میوهها، راجع به دانه درخت، راجع به مرگ درخت، یک بحثی دارند راجع به سیر زندگی و مرگ درختان، خب باید بروید مطالعه کنید در حوزه کشاورزی، و مطلعاتی گیاهشناسی. راجع به میوهها، مثلاً انار. میگوید من از همین انار به شما نشان میدهم که این عالم خلق شده و غایت و هدف و حکمت دارد. جلویشان انار است، میگوید از همین انار بفهمید که همه چیز حساب و کتاب دارد از عقلتان استفاده نمیکنید، همه چیز غایت دارد. بوتههای ضعیف چه فلسفهای دارند؟ میوههای درشت و بزرگ چه؟ زمان رسیدن میوه با زمان احتیاج بشر هماهنگ است. راجع به این خیلی میشود بحث کرد. مثلاً میگویند میوههای فصلیع چرا در این فصل این میوه میآید؟ چرا آن فصل آن میوه میآید؟ برای این که بدن در این فصل به این میوه احتیاج دارد نه به آن میوه. ارتباطی است بین میوههای فصلی با نیاز بدن انسان. حکمت درخت نخل، شاخههایش، چوبش، گیاهان دارویی، مسئله تولید دارو و داروسازی.
و جلسه چهارم و جلسه آخر هم راجع به مسائلی در حوزه تعلیم و تربیت و روانشناسی و پاسخ به مباحث علمی و فلسفی دیگر. مثلاً این که بلا و مشکلات زندگی چرا هست؟ اگر همه چیز حکمت دارد، حکمت این مشکلات و شرور چیست؟ نادان چطوری به عالم نگاه میکند ولو علوم تجربی دارد ولی عقلش استفاده نمیکند و پاسخ آن چیست؟ چرا فاجر و صالح، هر دو در زندگی مشکل دارند؟ همین سؤالاتی که الآن مطرح است. شما حتماً مشاورات کارشناسی به شما میکنند؟ دیدید همین الآن بزرگترین مشکلات همه همینهاست. مثلاً سرطان میگیرد، مشکلی پیش میآید، ورشکست میشود میگوید چرا من؟! دقیقاً امام صادق(ع) میگویند چرا میگویی چرا من؟ برای این که این را نمیدانی و نمیفهمی. میگوید این مشکلات و بلاها، این زلزله و سیل عذاب کافران است؟ برای ما که میآید میگویید امتحان است بالاخره اینها امتحان است؟ نعمت است یا عذاب است؟ امام صادق(ع) این را توضیح میدهند. مرگ چیست و چرا هست؟ چندتا اشکال ماتریالیستی به این که تدبیر و آفرینش جواب میدهند. راجع به نام یونانی جهان بحث میکنند و تفاوت دیدگاهشان را با فلسفه یونانی اینجا در حوزه طبیعتشناسی به آن اشاره میکنند. نظریه مانی، نظریات ماتریالیستی به نام حلقه مانی و مانویها مطرح بوده، اینجا مطرح میکنند و جواب میدهند. این که چرا عقل باید علوم حسی را مدیریت کند اگر نکند چه میشود؟ تقکیک علم از عقل؟ آیا عقل خدا را میشناسد؟ آیا این شناخت به معنی احاطه به اوست؟ همین اشکالی که الآن هم مطرح است که امام صادق(ع) میفرمایند شناخت دو جور است، شناخت اقراری، و شناخت احاطهای. شناخت احاطهای که عقل ما به خداوند احاطه پیدا نمیکند اما تا حدی که بتواند به او اقرار بکند چرا میفهمد اما راجع به خداشناسی و ذاتی که احاطه به او داشته باشد نه. خورشید و علم تجربی که نسبت به خورشید تقریباً آن موقع نبوده، بیشتر بحثهای فلسفی میشده در یونان و شرق و غرب. امام صادق(ع) آنجا هم از بُعد فلسفی و هم از بُعد تجربی به خورشید و به آفرینش آن اشاره میکنند و این که اینها در شکل خورشید و مقدار آن اختلاف دارند و این که اصلاً اندازه خورشید چقدر است؟ آن موقع اصلاً این حرفها مطرح نبوده، و این که 4 شیوه شناخت و از این قبیل. بعضی چیزهایی که الآن کشف شده و آن موقع اصلاً مطرح نبوده، سابقاً فکر میکردند زمین ثابت است، خورشید حرکت میکند، امام صادق(ع) راجع به حرکت سیارهها و حرکت فضایی بحث میکنند آنجا تصریح میکنند و میگویند این سیارههایی که حرکت میکنند از جمله خود زمین، این سیارههایی که حرکت میکنند دو نوع حرکت دارند همین که ما الآن میگوییم وضعی و انتقالی. تصور کن یک سنگ آسیاب دارد از چپ به راست میچرخد یک مورچهای هم روی آن است از راست به چپ حرکت میکند یعنی دو نوع حرکت است یکی شما روی زمینی هستی که خود زمین دارد حرکت میکند و خود تو روی زمین حرک میکنی. حلا خودِ زمین خودش دور خودش میچرخد، یک حرکت خودش با خودش دارد یک حرکت دیگر با غیر خودش دارد، یک حرکت با خودش سنجیده میشود و یک حرکت با غیر خودش. این تشبیهی که امام(ع) اینجا میکنند خب دهها و صدها قانون از داخل آن درآمد. یا راجع به هوا، آن موقع تا همین اواخر در دنیا مطرح نبوده که صدا امواج موج است و اینها در هوا حرکت میکنند و اگر هوا نبود و خلأ بود صدا به گوش نمیرسید، اصلاً این حرفها کجا مطرح بوده است؟ نمیدانستند صدا چی هست؟ این که امام صادق(ع) میفرماید هوا مرکّب است. میفرماید هوا یک نوع جسم است، که الآن جسم را به جامد و مایع و گاز تقسیم میکنند، این که نوعی جسم است، این که هوا مرکب است، هوا جسم است، هوا عامل انتقال صوت است، صوت موج است، خب اینها هزار و چندصد سال پیش گفته شده است. یا این تعبیر ایشان که راجع به حرکت زمین میفرمایند که زمین کروی است، میفرماید: «فَجُعِلَتْ تَطْلُعُ فِی أَوَّلِ اَلنَّهَارِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَتَشْرُقُ عَلَى مَا قَابَلَهَا مِنْ وَجْهِ اَلْمَغْرِبِ»، مَا قَابَلَهَا مِنْ وَجْهِ اَلْمَغْرِبِ، نه قَابَلَتْهُ! دقیقاً معنیاش این است که زمین به خورشید برنمیگردد، که خورشید دارد دور زمین میچرخد، زمین به زمین دارد برمیگردد. یعنی زمین دارد میچرخد و نور خورشید باعث میشود که شب بشود. یا یک جای دیگری که دارند راجع به فواید غروب و طلوع صحبت میکنند میفرمایند از جمله دلایل آن میگویند خورشید اینجا غروب میکند تا بر آنچه که از آغاز صبح بر آن نتابیده بود بر آنجا نیز بتابد. یعنی چی؟ یعنی زمین کروی است، اینجا که شب میشود آن طرفش روز میشود، اصلاً این حرفها در دنیا مطرح نبوده است و بعد میگویند که هر بخشی از زمین باید قسط خودش، یعنی با نصیب و سهم خودش را از نور خورشید داشته باشد. آنجا که تاریک میشود اینجا روشن بشود. از اینجا در روایات و در خودِ قرآن خیلی هست از جمله در این توحید مفضّل امام صادق(ع) هست.
و آخرین موردی را هم که عرض میکنم راجع به آفرینش ماهی، مسئله تنفّس ماهی یکی از چیزهایی بود که قرنها راجع به آن چیزی نمیدانستند. تا قرنها بعد از امام صادق(ع) خرافات میگفتند!
این که ماهی را دهن میگیرد و چرا از دوتا گوش از این بغل بیرون میدهد؟ برای این که سهمش از هوا و اکسیژن آن را داشته باشد. خب خیلی جا داشته که روی اینها کار بشود هنوز هم جا دارد. ما در حوزه فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی نه فقط در علوم انسانی، بلکه بطور خاص در علوم تجربی که شما در رشته پزشکی شما در دانشگاه پزشکی هستید کتاب و مقاله یک افرادی نوشتند و اینها وارد بورس بحث و گفتگو اصلاً نشده است. البته این خطر هم وجود دارد که بعضی از چیزهای آن را درست نفهمند. مثلاً در همین رساله اگر کسی توجه نکند، مثلاً در همین رساله نوشته است که شما میدانید اگر این زمین به لحاظ
گرما و سرما، بیرون زمین و درون زمین چطوری است و... بعد میگویند چون زمین سرد است انسان میتواند روی آن زندگی کند. منظور از سرد بودن هسته زمین نیست، همین سطح زمین است که الآن بعضیها دارند میگویند قیامتی که دین میگوید همین چیزی است که ما داریم در حرکات نجومی پیشبینی میکنیم که خورشید به زمین نزدیک میشود و آب چه میشود و دریا و زمین همه متلاشی میشوند، زمین عوض میشود، فیزیک زمین عوض میشود، قرآن میفرماید که زمین، زمین دیگری میشود، آسمان، آسمان دیگری میشود و این که مردهها زنده میشوند این مفهوم بیولوژی حیات است، حیات چه میشود؟ و آیا ممکن است؟ همه اینها الآن دارد معنیدار میشود دیگر اینها خرافات نیست. قبلاً میگفتند حکمت آن را نمیدانستیم بعد ما میگفتیم اینها خرافه است و عوام هم همینطوری الکی میپذیرفتند. مثلاً از بچگی میگفتند که موقع کسوف به خورشید نگاه نکن گناه دارد، خب من میگفتم برای چه گناه دارد؟ خب آن موقع نمیدانستم الآن میگویند وقتی نگاه میکنید این صدمات را به مغز و چشمت و جسمت دارد. مثلاً میگفتند پنیر را با گردو بخورید ثواب دارد. برای ثوابش خیلیها میخوردند و هنوز هم میخورند! خب یک منافعی هم در آن هست، حالا دارد میگوید پنیر بدون گردو در مسئله ضریب هوشی آدم اثر سوء میگذارد. یا گوشت خوک حرام است، یا مسائل طبیعی و... بعضی از اینها مشهور شده، بعضیهایش نشده است. سوء تفاهم نباید ایجاد کنیم. مثلاً امام صادق(ع) یک جا میفرمایند – همین امام(ع) که حرکت زمین و کروی بودن زمین را میگویند همینجا یک تعبیری دارند که اگر درست فهمیده نشود سوء تفاهم میشود – میفرمایند خداوند زمین را زیر پای شما آرام قرار داد که بتوانید زندگی کنید بعد بعضیها میگویند ایشان گفته زمین آرام است یعنی ساکت است، پس ساکن است! نه؛ این یعنی زلزلهها و اضطراب ندارد، همین الآن این زمین دارد با سرعت فوقالعادهای هر دوتا حرکت را انجام میدهد ولی ما اصلاً حرکتی احساس نمیکنیم. ثبات به معنای سکون زمین نیست. میخواهند بگویند این را ببین، و ضمن آن حرکت این را هم ببین. یا امام صادق(ع) میفرمایند تو میدانی همین الآن چه صداهایی در عالم هست که نمیشنوی؟ که اگر بشنوی میمیری. یعنی فرکانس آن صداها اینقدر شدید است که خدا یک کاری کرده این گوش اینها را نشنود. خود حرکت زمین صداهایی دارد که اگر بشنوید سکته میکنید، نمیتوانید تحمل کنید میمیرید. خدا یک کاری کرده که صدای حرکات زمین را ما نمیشنویم و از این قبیل.
میخواهم بگویم این ابعاد برای نسل جدید ما شناخته شده نیست. این را هم روی بُعد نظری کار کنیم. ببخشید وقت شریفتان را گرفتم.
هشتگهای موضوعی